روزهاي زيبا
در آستانهی یکسالگیت این روزها من در سال گذشته سیر میکنم و تکتک لحظههای نابش رو زندگی میکنم. بعضی وقتها حتی چشمهام رو میبندم و سعی میکنم لحظاتی رو که تو دلم تکون میخوردی حس کنم. چقدر شیرینه با تو بودن و از تو گفتن. فرشتهی ناز م! روز به روز عاشقانهتر میپرستمت و روزی هزار بار به خاطر داشتن وجود نازنینت خدای خودم رو شاکرم. دو هفته تا تولد شیرینت باقی مونده، تا زیباترین روز زندگی ما، تا دوباره عاشقی رو تجربه کردن، تا دوباره معنی زندگانی رو دریافتن، تا بوی بهشت رو بلعیدن، تا پاک شدن، تا مادر شدن ... یکسال تکتک لحظاتم تو بودی. با تو بچگی کردم، با تو خندیدم، با تو گریه کردم و ... با تو بزرگ شدم. ن خ...
نویسنده :
مامان مارال
9:16